تنهايي
تنهايي
شما در اتاقتان تنها نشسته ايد، ميخواهيد با ديگران باشيد، اما نميتوانيد كسي را كه بتوان به ديدار او رفت را در نظر بگيريد.يا شايد با گروهي از انسان هاباشيد و در عين حال به گونه اي عجيب احساس انزوا و جدابودن از ديگران بكنيد. ميخواهيد با كسي درباره احساستان صحبت كنيد اما نميتوانيد كسي را تصور كنيد كه خواهان شنيدن حرف هاي شما باشد. بسياري از ما در برهه اي از زمان” احساس ناخوشايند جدابودن از ديگران و آرزوي بهبود روابط انساني” يعني تنهايي را تجربه كرده ايم. هنگامي كه روابط شخصي ما بسيار كم يا بسيار ناخشنودكننده باشد، احساس تنهايي ميكنيم.
انواع تنهايي:
تجربه تنهايي پديده رايجي است، اما انواع متفاوتي از آن وجود دارد. ما در اينجا به ٥نوع تنهايي ميپردازيم:
١- تنهايي گذرا : به صورت دوره هاي كوتاه مدت و مختصر تنهايي است، هرچند زندگي اجتماعي شخص عموما رضايت بخش به شمار مي آيد.
٢-تنهايي انتقالي: فرد در گذشته اي نه چندان دور از روابط اجتماعي خوبي برخوردار بوده است، اما اخيرا به خاطر رويداد خاصي از قبيل طلاق، مرگ عزيزان ، يا رفتن از كنار همسايه هاي قديمي، احساس تنهايي ميكند.
٣-تنهايي مزمن: كه به مدت يك دوره چندساله طول ميكشد و در طي آن هيچ گونه رابطه اجتماعي خشنود كننده اي وجود ندارد.
٤-تنهايي اجتماعي: به واسطه فقدان شبكه اجتماعي به وجود مي آيد، احساس هاي بارز در اين حالت عبارتند از ملال، بي هدف بودن،احساس محروميت و طرد شدگي.
٥-تنهايي عاطفي: به خاطر فقدان يك رابطه صميمي و عاطفي نزديك به وجود مي آيد كه نيازمند برقراري يك صميميت عاطفي است.
تنهايي و تنها بودن:
تنهايي به معناي تنها بودن نيست، ما ميتوانيم از تنها بودن خود لذت ببريم، اما گاهي هم امكان دارد به رغم حضور ديگران در دور و برمان احساس تنهايي كنيم. اما تنهايي و تنها بودن با يكديگر رابطه دارند، با اينكه اين امكان وجود دارد كه با افراد تماس دائمي و منظمي داشته باشيم و در عين حال، از لحاظ عاطفي احساس تنهايي بكنيم .غلبه بر تنهايي بدون تماس منظم با ديگران كار دشواري است.افراد تنها غالبا فرصت هاي ارتباطي را از دست ميدهند زيرا تمايلي به انجام اين كار ندارند.
? چه كارهايي را ميتوان به تنهايي انجام داد و از آنها لذت برد؟؟؟
-پياده روي مسافت طولاني
-رفتن به كنسرت
-رفتن به تماشاي مسابقات ورزشي
-رفتن به سخنراني ها
-خواندن داستان ، رمان، شعر
-شركت در مراسم مذهبي
-برنامه ريزي براي سازماندهي يك چيز
-جمع آوري اشيا يا كلكسيون
-تماشاي يك منظره زيبا
-رفتن به موزه و نمايشگاه
-يادگيري مهارت هاي جديد
-كتابخانه رفتن
-رفتن به تئاتر
علل تنهايي:
هنگامي تنهايي به سراغ ما مي آيد كه به خاطر رويدادهايي همچون مرگ، طلاق، مهاجرت به شهري ديگر و يا محروميت از قرار ملاقات ها ، شبكه هاي اجتماعي ما گسسته شوند.اما ويژگي هاي شخصي نيز در احساس تنهايي دخيل هستند. عزت نفس پايين غالباً با روابط نابسنده توام است.ممكن است كيفيت ضعيف يك رابطه عزت نفس را كاهش دهد، اما عزت نفس پايين هم فرد را از كوشش براي برقراري دوستي با ديگران بازميدارد. همچنين ادراك نادرست ديگران ميتواند در روابط تداخل ايجاد كند.اما ما ديگران را آنگونه كه واقعا هستند نبينيم ، ايجاد و حفظ يك رابطه خوب با آنها دشوار خواهد بود.
ترس از موقعيت هاي اجتماعي ( خجالت) نيز ميتواند ما را از برقراري رابطه با ديگران بازدارد.
افكاري نيز كه در هنگام برخوردهاي اجتماعي وجود دارند ميتوانند در روابط ما اختلال ايجاد كنند. اين امكان وجود دارد كه در موقعيت هاي اجتماعي، به خاطر افكاري كه داريم، از ديگران اجتناب كنيم و ياآنكه احساس ناراحتي نماييم.
تفاوت عمده ميان افرادي كه خود را خجالتي توصيف ميكنند و كساني كه چنين تصوري از خود ندارند، در نحوه تفكر آنها درباره خود است. آنهايي كه خود را خجالتي تلقي نميكنند،موقعيت را مسئول ناراحتي خود ميدانند.
افراد خجالتي ناراحتي خود را به حساب يك صفت شخصيتي ، يعني خجالتي بودن ميگذارند. اگر ما خودمان را خجالتي بدانيم، احتمالا بر اساس همان برچسب زندگي خواهيم كرد.
گاهي اوقات مهارت هاي اجتماعي ضعيف باعث اختلال در روابط و تنهايي ما ميشود.ممكن است به اين خاطر تنها باشيم كه نميدانيم يا فكر ميكنيم نميدانيم چگونه با ديگراني كه دور ورمان هستند رفتاركنيم و افراد تنها مهارت هاي اجتماعي خود را كمتر از حد واقعي تصور ميكنند. ( اين مهارت ها شامل صحبت كردن در جمع، لبخند زدن، تماس چشمي بهتري برقرار ميسازند و از حركات مناسب تري براي بيانشان استفاده ميكنند).
براي تنهايي مان چه كار كنيم؟
بهترين راه براي خنثي كردن اين عوامل شايد صرفا آن باشد كه در دوربر ديگران باشيم، مراودات خود را بيشتر كنيم و خود را از قرار گرفتن در مراكز عمومي و شلوغ محروم نكنيم.
از برخي واكنش هاي ادمي مثل فعل پذيري، پرخوابي، استفاده از آرامبخش ها يا الكل يا مواد مخدر، تماشاي بيش از حد از تلوزيون يا موبايل ، اعتياد به كار باعث تشديد انزوا و تنهايي ميشود خودداري كنيم زيرا اين قبيل كارها مارا بيشتر به سمت تنهايي درونيمان ميبرد.
اگر مهارت هاي اجتماعي ما حقيقتا نابسنده و ناكافي است، شايد بهترين راه اين است كه با مطالعه كتاب ها، شركت در كارگاه هاي روانشناسي و دقت در رفتار و مهارت هاي ارتباطي افراد مختلف و حاذق ، توانمندي هاي خودمان را افزايش دهيم.
يك راه غلبه بر ترس هايمان، اين است كه آنقدر خودمان را در موقعيت هاي اجتماعي قرار دهيم، كه ترسمان از بين برود. هرعاملي كه باعث اجتناب از ديگران شود، خودش ميتواند دليلي براي انزوا و تنهايي شود.
تنهايي از آن دست چيزهايي ست كه اگرزياد از حد در آن غوطه ور شويم ميتواند تمام زندگي ما را تحت شعاع خود قرار دهد.
پس اي دوست اندازه نگه دار كه اندازه نكوست
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!