کتاب ازدواج بدون شکست
آگوست 13, 201740 فکر سمی (یک لحظه هم این افکار را باور نکن)
آگوست 13, 2017
آیا تا به حال عاشق شده اید ؟آیا تا به حال به این فکر کرده اید چرا عاشق افراد خاصی می شوید ؟چگونه است که از فردی برای ازدواج خوشتان می آید و از دیگری نه؟ ( یا به اصطلاح فردی به دلتان می نشیند و دیگری نه ؟! )
آیا تا به حال از انتخاب دوستان و اطرافیان خود متعجب شده اید ، به گونه ای که هیچ پاسخی برای این سوال نیافته اید که بر چه اساسی دوست شما ، فلانی را به عنوان شریک زندگی اش انتخاب کرده است؟!
چرا ما با هر کسی آشنا ميی شويم، مرتکب همان اشتباههای قديم میشويم و همان سناريوی تکراری برايمان اتفاق میافتد.
چرا برخی از روابط صمیمانه به موفقیت می انجامد و برخی با شکست مواجه می شود .
وبه راستی چطور می شود که فردی عاشق یک فرد خاص می شود؟!
استرنبرگ، یکی از معروف ترین نظریه پردازان در زمینه عشق معتقد است که عشق یک داستان است و هر فردی داستان خاص خویش را از عشق دارد و فهم افراد از عشق، متأثر از داستانشان از عشق می باشد استرنبرگ ۲۵ داستان را جمع بندی کرده است که بازنمود طیف وسیعی از استنباط های آدمی از عشق و چیستی عشق است. قصه های عشق دارای نقش های مکمل است که هر فرد برای رابطه ی عشقی برمی گزیند.عقايد و نظریات ما درباره عشق از همان بدو تولد شروع به شکلگيري ميکنند. اين عقايد براساس شخصيت ذاتي ما، تجربههاي ابتدايي و مشاهده روابط والدينمان وتصويري از عشق که در کتابها، فيلمها و قصهها وجود دارد، ساخته می شود وهمه ما به دنبال آن هستيم که خودمان يکي از اين نقشها را در زمينه عشق بازي کنيم.
این ۲۵ قصه در ۵ طبقه ی اصلی قرار می گیرد که عبارتند از : قصه های نا متقارن ، قصه های شیئی ، قصه های مشارکت ، قصه های روایی و قصه های گونه (ژانر). در ادامه به توصیف برخی از قصه های رایج پرداخته می شود.
قصه ایثار: برای برخی از افراد عشق به معنای از خودگذشتگی و ایثار است عمیق ترین لذت زندگی کسانی که چنین قصه ای در سرشان پرورانده اند، وقتی به دست می آید که کار فداکارانه برای طرف مقابل انجام دهند.
قصه ی معلم – شاگرد : در این داستان، یکی از جفت ها نقش آموزگار را دوست دارد و و جفت دیگر از نقش آموزنده لذت می برد . به طور معمول سن یکی از این دو نفر بیشتر از دیگری است و یا از نظر حرفه ای پخته تر است. کسی که خود را در مقام آموزگار می بیند دوست دارد خود را همچون معلمی ببیند که چیزهای زیادی درباره زندگی به طرف مقابل خود می آموزد. کسی که خود را در نقش شاگرد می بینید دوست دارد که از طرف مقابل خود چیزهای زیادی یاد بگیرد .
قصه ي تجارت :در این قصه فرد عشق را يك شراكت دو نفره مي داند که باید باهم كار كنند و باهم پس اندازكنند ، معناي عشق براي آنها همكاري در جهت رشد و شكوفايي اقتصادي است.
قصه حکومت:کسانی که قصه عشقشان قصه حکومت است معمولا ًدل مشغولی عاشقانه شان قدرت است آنهایی که نقش حاکم را می گیرند دوست دارند تصمیم گیرنده اصلی خودشان باشند و از همان اول به طرف مقابلشان می فهمانند ((چه کسی رئیس است)). آنهایی هم که نقش رعیت را می گیرند دوست دارند گرفتن تصمیمات اصلی را به نفر دیگر واگذار کنند. آنها معتقدند که همیشه باید حرف آخر را یک نفر بزند و ترجیح می دهند که آن یک نفر خودشان نباشند.
قصه ي طنز :این قصه ، قصه ی افرادی است که شم طنز دارند ، آنها مي توانند ديگران را بخندانند و از خنديدن لذت مي برند ، آنها جذب فردي از جنس مقابل مي شوند كه شوخ طبع و طنز پرداز است ، آنهايي كه مي توانند جنبه هاي خنده دار حوادث جدي را ببينند و بازگو كنند ، درك آنها از عشق و معناي آنها از عشق مي تواند قصه ی طنز باشد .
قصه بهبودی:در این قصه یکی از دوطرف دچار یک نوع آسیب است (معتاد شده است،جنگ زده است،زلزله زده است یا آسیب دیگری دیده است.) طرف دیگر هم کسی است که دلش می خواهد به یک نفر کمک کند تا بهبود یابد. آنها معمولاً فقط با کسی صمیمی می شوند که به کمک احتیاج داشته باشد.
قصه سفر : در این قصه فرد عشق را به چشم سفر می بیند. سفری دو نفره به سوی یک مقصد و یک هدف. از نظر آنها در یک رابطه ی خوب جفت ها با هم رشد می کنند و متحول می شوند و عشق چیزی نیست جز فرایند کشف و شدنِ مداوم .
قصه ي دين :در این قصه فرد عشق را راهي براي رسيدن به خدا و رستگاري مي داند و از رابطه صميمانه انتظار تعالي و كمال معنوي دارند ، آنها سعي مي كنند وارد رابطه اي شوند كه به همراه جفت خود به خداوند نزديك شوند.
قصه بازی:در قصه بازی عشق مانند بازی است کسانی که این قصه در سرشان است معتقدند که شما در یک رابطه یا می برید یا می بازید اگر طرف مقابل رابطه را به هم زد شما باخته اید آنها همیشه در رابطه به این فکر می کنند که چه کسی دارد می برد و چه کسی دارد می بازد .به نظر آنها هدف یک رابطه عاطفی به حداقل رساندن باخت ها و به حد اکثر رساندن بردهاست.
قصه هنر:در قصه هنر زیبایی و جذابیت ظاهری طرف مقابل حرف اول را می زند به نظر آنها خوش قیافه بودن طرف مقابل ،اساس عشق است آنها معمولاً از کسانی خوششان می آید که بی اندازه زیبا یا خوش بیپ باشد آنها به جفت شان به دید یک اثر هنری نگاه می کنند.
قصه پلیسی:کسانی که قصه عشقشان پلیسی است مثل یک مامور پلیس (آن هم از نوع بدش) رفتار می کنند. آنها خودشان را مامور اجرای قوانینی می دانند که از خودشان درآورده اند آنها مرتب می خواهند طرف مقابل خود را چک کنند. مرتب به گوشی اش زنگ می زنند و می پرسند الآن دارد چه کار می کند و کجاست. به نظر آنها در روابط صمیمانه لازم است که ما مدام مواظب طرف مقابل خودمان باشیم.کسی هم که نقش مظنون را می گیرد می داند که اگر میل به چک کردن جفتش را نادیده بگیرد، باید حساب پس بدهد.
چرا بعضی ها به بدرفتاری و توهین های بسیار ناخوش تن می دهند و همه را تحمل می کنند ؟از نظر استنبرگ قصه ها در زندگی ما دارای قدرت بسیار زیادی هستند . گاهی کارکرد روابط سخت ناخوش می شود اما ما همچنان به اینگونه روابط ادامه می دهیم : دلیل آن این است که این روابط برای ما عشق به همراه دارند ، هرچند ممکن است این عشق به نظر دیگرا ” مرض” باشد . برای همین است که مثلا بعضی از زن و شوهر ها همیشه با هم دعوا می کنند اما هیچ وقت طلاق نمی گیرند.
چگونه اين قصهها روابط ما را شکل ميدهند؟
وقتي با زوجي صحبت ميکنيد که بهتازگي از هم جدا شدهاند، ميبينيد داستاني که هر يک تعريف ميکنند، با ديگري کاملاً متفاوت است. در حقيقت هر يک از آنها «قصه» خودشان را دارند. مهمترين نکته در يک رابطه سالم و شاد دوطرفه اين است که «قصههاي» دو طرف يا در حقيقت انتظارات آنها با يکديگر همخواني داشته باشد. هر چه «قصه» دو نفر بيشتر با هم همخواني داشته باشد، ارتباط بهتري خواهندداشت. «قصه» دو نفر در صورتي با يکديگر همخواني دارد که نقشهاي مکمل را در يک داستان بازي کنند مثل نقش حاکم و رعیت یا معلم و شاگرد، يا اينکه قصه آنها آنقدر به هم شبيه باشد که بتوان دو قصه را با هم تلفيق و قصه واحدي خلق کرد.
یکی از بهترین کارهایی که می توانیم انجام دهیم شناخت قصه ی خودمان از عشق است . وقتی قصه ی خود را بشناسیم ، آگاهانه تر می توانیم در انتخاب همسر گام برداریم. همچنین یکی از مهمترین کارهایی که شاید لازم باشد هر فردی قبل از انتخاب همسر انجام بدهد این است که از قصه ی عشق همسر خود نیز آگاه شود.گاهی لازم است برای درک بهتر قصه ی خود ،موقتاً از قصه ی خود و قصه ی جفتمان بیرون بیایم و با آن فاصله بگیریم . زمانی از قصه بیرون آمدیم که آن را تجزیه و تحلیل می کنیم و در عین حال بدون داشتن نظر انتفادی ، آن را زندگی می کنیم.
اگر از مرحله ی انتخاب همسر گذشته ایم و وارد زندگی مشترک شدیم این سوال پیش می آید که
آیا می توانیم قصه ی خود را تغییر دهیم و روابط خود را بهبود بخشیم ؟یا چطور داستاني با پايان خوش بنويسيم؟
وقتي در رابطهتان با طرف مقابل دچار مشکل ميشويد، تغيير رفتارها و عادتها کمکی به حل مشکل نمیکند زيرا بحران از داستانی که در آن ايفای نقش می کنيد سرچشمه ميگيرد. برای حل ريشهای بحران، بايد داستانتان را عوض کنيد. اگر با طرف مقابل مشکل داريد، به جای چشم دوختن به معايب او، به اين نکته دقت کنيد که چقدر با انتظارات شما هماهنگ است. به قلبتان رجوع کنيد و ببينيد داستان رومانتيکی که واقعا دوست داريد، کدام است. سپس به اين فکر کنيد که آيا چنين داستانی ميتواند به اين جمله زيبا ختم شود: «… و آنها به خوبی و خوشی تا آخر عمر با هم زندگي کردند.» وقتی متوجه شديد چه باورها و عقايدی در پس داستانتان نهفته است، می توانيد قبول کنيد که بهتر است بعضی قسمتهای آن را تغيير دهيد. از خودتان بپرسيد از داستانی که در حال حاضر در آن ايفای نقش می کنيد چه بخشهايی را می پسنديد و چه بخشهایی را دوست نداريد؟ سپس از خودتان بپرسید که برای نوشتن دوباره ی قصه ی خود چه کاری می توانید بکنید . برای طراحی دوباره،ممکن است، لازم باشد که قصه را تغییر دهیم ، یا آنکه قصه ی موجود را به نوعی دگرگون کنیم که سازش پذیرتر بشود.در عین حال لازم است قصه ی جفتمان را نیز بشناسیم و بدانیم که جفت مان می خواهد این قصه به چه صورتی تغییر کند.خوشبختانه خودتان نويسندهايد و میتوانيد براي خودتان پايان خوشی را رقم بزنيد.
استرنبرگ پرسشنامهای تهيه کرده است که با پاسخ دادن به آن می توانيم قصهي عشق خود را بشناسيم. خوشبختانه کتاب استرنبرگ به فارسی ترجمه شده است. اين کتاب با عنوان «قصهي عشق» توسط آقای علی اصغر بهرامی ترجمه و انتشارات جوانه رشد آن را به چاپ رسانده است. مطالعه ی اين کتاب که هم دارای ديدگاهی عميق و هم زبانی ساده و قابل فهم است را به همگان توصيه می کنم.
طناز فرخ زاد – کارشناس ارشد مشاوره