١– در رابطه اي كه در آن بيشتر از آنچه كه نامزد/ همسرتان به شما عشق بورزد ، شما به او عشق مي ورزيد.
احتمالا اين احساس برايتان آشناست. شما عاشق هستيد ، اما از احساس طرف مقابل خود مطمعن نيستيد و اينطور ميپنداريد كه با يكديگر زوج مطلوبي خواهيد بود.اما او آنقدرها هم كه بايد از رابطه اش با شما هيجان زده نيست. وقتي در كنارتان نيست، مدام به او فكر ميكنيد.اما اين طور به نظر ميايد كه بدون شما چندان مشكلي هم ندارد. اين ها به چه معناست؟
⛔️شما در رابطه اي هستيد كه موفق نخواهيد شد.
در هر رابطه اي لحظات، روزها و حتي زمان هاي طولاني تري وجود دارند كه در خلال آنها يكي از طرفين رابطه، نسبت به ديگري احساسات قوي تري را تجربه ميكند و اينطور به نظر ميايد كه عاشق تر است. در يك رابطه سالم اين قطبيت به طرزي متناوب بين دو طرف جا به جا ميشود.
براي اينكه متوجه شويد آيا اين شما هستيد كه بيشتر عشق مي ورزيد به جملات زير صادقانه پاسخ دهيد.
١)بيشتر اوقات اين من هستم كه از لحاظ فيزيكي ميادرت به ابراز محبت ميكنم.( اول من دست اورا ميگيرم، اورا به سمت خود ميكشم،…)
٢)در رابطه بيشتر من هستم كه تمايل به صميميت دارم و مهرورزي ميكنم، در صورتي كه همسرم به تنها چيزي كه توجه ميكند رابطه جنسي است.
٣)نهايت تلاشتان را ميكنيد تا كارهايش را انجام دهيد يا كمكش كنيد، اما او به ندرت همچين كاري را انجام ميدهد.
٤)اين شماييد كه در رابطه هيجان بيشتري از خود نشان ميدهيد، ولي او نشان نميدهد كه رابطه برايش معنا و مفهوم خاصي دارد يا نه .انگار بي تفاوت است.
٥)در مناسبت ها اكثرا شما روي هديه اي خاص و شخصي براي او فكر كرده ايد ، درصورتي كه او در آخرين لحظه به فكر ميافتد و اكثرا هديه هايش غيرشخصي هستند.
اگر به اكثر سوالات بالا پاسخ مثبت داده ايد، وقت آن رسيده كمي به رابطه تان فكر كنيد و آن را اصلاح نماييد.
⭕️ ريشه يابي اينكه چرا بيش از آنچه به شما عشق مي ورزد، عشق مي ورزيد.
1. الگويي را از دوران كودكي خود باز تكرار ميكنيد. اگر يكي از والدينتان يا هردوي آنها ، عشق و توجهي كه به آنها نياز داشتيد را به شما نميدادند، احتمالا در كودكي اين تصميم را گرفته ايد كه سخت تلاش كنيد تا دوستتان بدارند، و بدين گونه با جذب شدن به كسي كه او را بيشتر دوست داريد در واقع “الگوي به خانه باز گشتن” را تكرار ميكنيد.
2. خود را تنبيه ميكنيد. هنگامي كه اعتماد به نفس شما پايين باشد، كسي را به خود جذب ميكنيد كه نظر انتقاد گونه شما را نسبت به خودتان تاييد كند.
3. نقشي را بازي ميكنيد كه يكي از والدينتان در قبال ديگري بازي مي كرد.
4. اگر در كودكي شاهد آن بوديد كه مادرتان مدام به دليل توجه، در تعقيب پدرتان بود يا برعكس، ممكن است در كودكي چنين نتيجه گيري كرده باشيد كه طبيعي است كه در روابط يكي از طرفين ، ديگري را بيشتر دوست داشته باشد.
رابطه نوع (٢)
رابطه اي كه شما كمتر از آنچه به شما عشق مي ورزند، عشق مي ورزيد.
اين رابطه دقيقا مقابل رابطه نوع اول است، اگر در چنين رابطه اي هستيد كه طرف مقابلتان بيشتر از شما عشق ميورزد، احتمالا وقتي از شما راجع به احساستان سوال ميشود، آن را انكار ميكنيد. يا سعي ميكنيد تا خود را متقاعد سازيد كه بيش از آنچه واقعيت دارد، اورا دوست داريد، اما از درون احساس عذاب وجدان ميكنيد و و ميدانيد آنقدر كه بايد شما عشق نمي ورزيد.
⛔️اين رابطه ، رابطه اي متعادل و سالم نيست.
اگر بيشتر همسرتان با شما تماس ميگيرد ، يا همسرتان بيشتر تماس فيزيكي برقرار ميكند، يا او بيشتر ميگويد دوستت دارم، پس شما در اين رابطه بي سرانجام قرار گرفته ايد.
.
⭕️ريشه يابي اينكه به اين نوع رابطه جذب شده ايد:
1. تا از لحاظ روحي از خود محافظت كنيد: اگر در گذشته از طرف كسي كه واقعا او را دوست داشته ايد ، صدمه ديده باشيد ممكن است اين تصميم را ناخوداگاه گرفته باشيد كه “ديگر هرگز احازه نخواهم داد تا همچون گذشته كسي قلبم را به راحتي بشكند” و در پي آن كساني را به خود جذب كنيد كه چندان دوستشان نداشته باشيد تا اگر بخواهند شمارا ترك كنند،چندان اهميتي نداشته باشد.
2. تا يكي از والدينتان را تنبيه كرده باشيد.اگر در كودكي يك يا هر دوي والدين شما را دوست نداشتند، از شما زياد اننقاد ميكردند يا شما را طرد كردند، ممكن است كسي را به زندگي خود جذب كنيد تا با او رفتار مشابهي نظير آنگونه كه با شما رفتار ميشد ، داشته باشيد.به اين ترتيب كه شما نقش آن ” والدتان” را بازي ميكتيد و همسرتان نقش كودكيِ شما را كه ” گدايي عشق” ميكرديد و چيزي به شما داده نميشد.در واقع اين وارونگي نقش ها يك راه ناخوداگاه تنبيه آن ” والدتان” است.
3. تا ديگران را كنترل كنيد.صرف نظر از اين كه وقتي كودك بوديد شما را دوست داشتند يا خير ، اگر به وسيله يك يا هردوي والدين تان كنترل مي شديد، اين احتمال وجود دارد كه رابطه با كسي را انتخاب كنيد كه بيش از آنچه عشق ميورزيد به شما عشق بورزد، تا بدين وسيله احساس برتري كرده و خيال كنيد كه همه چيز تحت كنترل شماست. هنگامي كه همسرتان مدام در طلب عشق و محبت بيشتر شما باشد، آسيب پذيرتر خواهد شد و شما احساس خواهيد كرد كه از لحاظ روحي بر روي او نفوذ داريد. از همان ابتدا كه رابطه اي راشروع كرديد ، نسبت به اين كه آيا به همان ميزان كه عشق مي ورزيد، عشق نيز دريافت ميكنيد يا خير ، با خود صادق باشيد. به عبارتي مراقب باشيد به همان ميزان كه به عشق مي ورزند، شما نيز به همسرتان عشق بورزيد.
خود را با اين باور كه همسر شما ترجيح ميدهيد مقدار كمي از عشق شما را دريافت كند، تا اينكه اصلا چيزي دريافت نكند، گول نزنيد و مراقب باشيد با اين بهانه به رابطه اي كه به شما تعلق ندارد، ادامه ندهيد.
ادامه دارد….