خیانت (قسمت اول)
آزاده امینی ها –دکتری مشاوره
خیانت یکی از معضلات مهم در زندگی زناشویی است که برخلاف قوانین اصلی ازدواج محسوب می شود. تمامی نهادهای مذهبی، فرهنگی و قانونی یا این رفتار مخالفند و اکثریت افراد جامعه آن را اشتباه می دانند. اگرچه خیانت آسیب زا ترین و ویران کننده ترین رویداد در ازدواج است و عواقب ناگوار ان نهاد خانواده و سلامت فرزندان و امنیت جامعه را دچار اشفتگی می سازد اما متاسفانه همه ی افراد متأهل در معرض آن قرار دارند و برخی درگیر آن می شوند. امروزه خیانت یکی از دلایل اصلی طلاق به شمار می رود.
اما چرا خیانت اتفاق می افتد ؟ بهتر است قبل از اینکه دلایل خیانت را بررسی کنیم به تعریف معنای خیانت بپردازیم. خیانت یعنی عبور فرد از مرز رابطه ی زناشویی با برقراری صمیمیت عاطفی یا جنسی با فردی که خارج از حیطه ی زناشویی است و از همسر مخفی نگه داشته شود. زنان و مردان در روابط فرازناشویی متفاوتند، زنان در جستجوی صمیمیت عاطفی و مردان خواهان صمیمیت جنسی می باشند. اکثر افراد درگیر در روابط فرازناشویی اظهار نظر داشته اند که فعالانه به دنبال برقراری ارتباط نبوده اند، بلکه در ابتدا فقط درباره ی مشکلات کاری یا خانوادگی با طرف مقابل به گفتگو پرداخته اما به مرور با صمیمی تر شدن رابطه از همسر فاصله گرفته اند.
در اغلب مواقع فرد پیمان شکن با دلیل تراشی ، توجیه و انکار رفتاریش که بطور مثال قفط یک گفتگوی کاری یا یک دوست اجتماعی است ، به خیانت دامن می زند.
دلایل خیانت را می توان در سه حوزه ی فردی، خانوادگی و اجتماعی دسته بندی کرد.
1- عوامل فردی که مربوط به فرد پیمان شکن می شود : ضعف اعتقادات مذهبی و اخلاقی، تجارب مکرر رابطه با جنس مخالف قبل از ازدواج، سابقه ی وقوع طلاق و یا خیانت در والدین، علاقه وافر به مسائل جنسی، هیجان خواهی، اثبات جذابیت و جوانی و استفاده از مواد مخدر یا الکل ( بویژه در مردان) را می توان به عنوان عوامل فردی تسهیل کننده ی خیانت نام برد.
مشکلات روانشناختی و شخصیتی خاص فرد پیمان شکن می تواند نه تنها باعث ایجاد مشکلات زناشویی شود بلکه عامل زمینه ساز خیانت نیز است . افراد با اختلال شخصیت مرزی که فاقد ثبات هیجانی هستند. افراد با اختلال شخصیت ضداجتماعی که به راحتی دورغ می گویند و بدون احساس گناه هنجارهای قانونی و اجتماعی را زیر پا می گذارند، افراد خود شیفته که خود را زیبا، باهوش ، جذاب ، خاص و مهم می دانند ، افراد دارای اعتیاد و وسواس جنسی که همه ی فعالیت ها و رفتارهایشان معطوف به جستجوی رابطه ی جنسی است را می توان در این دسته جای داد که البته این افراد اغلب دارای تعدد روابط هستند و به درمان سخت پاسخ می دهند.
گاهی اوقات رابطه ی فرازناشویی می تواند مبارزه ای بر علیه عزت نفس پایین ، احساس حقارت و افسردگی باشد. فردی که خود را بی ارزش و بی اهمیت می داند و احساس کهتری و خودکم بینی دارد سعی می کند با وارد کردن نفر سوم در رابطه ی فرازناشویی از این احساسات ناخوشایند دوری جوید. همچنین این نوع رابطه شادی و هیجان کاذبی را نیز به دنبال دارد و به همین خاطر است که بسیار از افراد پیمان شکن می شنویم ” قبل از رابطه ناامید و غمگین بودم اما با شروع آن احساس امید ، سرزندگی و جوانی پیدا کردم ” متأسفانه این گونه احساسات و هیجانات کاذب است و بعد از مدتی و به علت احساس گناه و اضطراب ناشی از رابطه ی فرازناشویی افسردگی و کمبود عزت نفس تشدید می گردد.
نگرش سهل گیرانه و باور های غلطی نیز وجود دارد که خیانت را از سوی فرد پیمان شکن توجیه می کند ، بطور مثال : این نوع رابطه (خیانت) برای مردان مجاز است ، رابطه فقط از نوع اینترنتی و تلفنی است و این خیانت محسوب نمی شود، با برقراری این نوع رابطه می توانم ازدواجم را حفظ کنم و یا اگر همسرم متوجه نشود پس آسیبی به او نمی رسد و مشکلی پیش نمی آید ، این ازدواج تمام نیازهای من را براورده نمی کند پس من مجاز به رابطه ی فرازناشویی هستم . این نوع باورهای غلط نیز در میان افراد و جامعه در شیوع این پدیده بسیار تأثیر گذار است.
2- عوامل زناشویی که بطور خاص مربوط به رابطه ی بین زوجین می شود : پژوهش ها حاکی از آن است که خیانت اغلب در ازدواج هایی رخ می دهد که رضایت زناشویی و جنسی وجود ندارد ، میزان تعارض (اختلاف) زناشویی بالاست ، نیازهای زن یا شوهر ارضا نمی شود ، عدم شباهت شخصیتی بین زوجین وجود دارد و همسران از باهم بودن لذت نمی برند. همچنین در میان ازدواج های تحمیلی و ازدواج هایی که برحسب سود و زیان انجام گرفته است نیز دلزدگی زناشویی و عدم رضایت دیده می شود. در این موقع فرد پیمان شکن به جای تمرکز بر رابطه ی زناشویی و حل مسئله از مشکلات اجتناب کرده و به فرد سوم و رابطه ی فرازناشویی پناه می برد.
حس انتقام و خصومت نسبت به همسر عامل زمینه ساز دیگری برای خیانت است . همسران سخت گیر، خشن، کنترل کننده و یا همسران سرد، بی توجه و پرکار ( معتاد به کار ) محیطی را بوجود می آروند که مبادله ی عواطف و بیان نیازها دشوار می گردد و همسر پیمان شکن به جای ابراز صریح خشم و ناراحتی از روش های غیر مستقیم تلافی جویانه مثل خیانت استفاده می کند .
از سوی دیگر مراحل بحرانی در چرخه ی زندگی خانواده وجود دارد که می تواند زمینه را برای خیانت مهیا سازد. بطور مثال خانواده بعد از تولد نخستین فرزند آسیب پذیرتر است ، زیرا توجه ی هر دو همسر ( بویژه مادر) به نوزاد معطوف می شود و از یکدیگر غفلت می ورزد و یا هنگامی که یکی از همسران جهت دستیابی مدارج بالای تحصیلی و یا شغلی- حرفه ای بی وقفه تلاش می کنند و همسر خود را ندیده می گیرد.
3- عوامل محیطی مانند دوستان ، همکاران ، محیط کار و فرهنگ که در خارج از فرد و ازدواج است : با پیشرفت تکنولوژِی و مدرن شدن وسایل ارتباط جمعی مثل اینترنت، تلفن همراه و ایجاد شبکه های اجتماعی متأسفانه حریم و مرزهای خانواده درهم شکسته و آمار خیانت افزایش یافته است . از سوی دیگر فیلم ها و سریال های ماهواره ایی که خیانت را یک پدیده ی عادی در ازدواج نشان می دهد باعث تنزل اصول اخلاقی و ایجاد نگرش سهل گیرانه درباره ی خیانت شده است . البته قرار گرفتن در گروه دوستان و همکارانی که رابطه ی فرازناشویی را تشویق می کنند نیز بی تأثیر نیست.
عوامل فردی ، زناشویی و اجتماعی که در این مقاله ذکر شد هیچکدام دلیل قانع کننده ای برای خیانت محسوب نمی شود و از مسئولیت همسر پیمان شکن نمی کاهد. تعهد به ازدواج و وفاداری به همسر یک اصل اساسی است. خیانت اثرات و پیامدهای تخریب کننده ای برای زوجین و فرزندان دارد. همسر آسیب دیده عواطف شدیدی مانند خشم، غم ، ناتوانی و بهت زدگی را تجربه می کند و هر دو ممکن است به سمت طلاق و کناره گیری از یکدیگر حرکت کنند. آسیب ها آنقدر شدید است که در بسیاری از موارد همسران پیمان شکن اعتراف کرده اند که این کار ارزش نداشته است و اما آیا زوج ها قادرند که از خیانت چشم بپوشند؟ آیا رنج های روحی پس از عهدشکنی همسر شفا خواهند یافت و اعتماد دوباره برقرار می شود؟ پاسخ به این پرسش ها هدف اصلی این مبحث است که در قسمت دوم مقاله بدان پرداخته خواهد شد.